خواهرم اینجـا زمین کربلاست
این زمین غصه و درد و بلاست
این زمین بوی جدایی می دهد
خاتمه بر آشنـــــایی می دهد
می شوی تو غرض ناله ، غرق آه
می زنم من دست و پا در قتلگاه
خواهر اینجا اسیــــــرت می کنند
در همین ده روز پیـــرت می کنند
در همین جا کوفیـــان دف می زنند
بعد از مرگــــم پیش تو کف می زنند
می برند اینجا گلویم و حنجــــرم
پیش تو بر روی نی آید ســـــرم
خواهرم اینجـا زمین کربلاست
این زمین غصه و درد و بلاست
کربلا را گـــریه بارانش کنید
ناله ها بر سوگوارانش کنید
باغ چنـــدین لاله پرپـــر شده
خاک آن با اشک زهرا تر شده
آید از هر ســـو صــــدای یاحسین
جز تو این خواهر که گوید یاحسین
در کنارناله ای سوزانتری
زیر ضربه تازیانه دختری
دختری پیـــوسته با سوز نهان
می زند فریاد و گوید عمه جان
ضرب سیلی بر رخـــم کاری شده
عمه خون از گوش من جاری شده
می زند بر صورت خود خواهری
دست رو بر پهلو گرفته مادری
از کجا می آید این فریاد و آه
کیست تو این مادر درون قتلگاه
از میان قتلگاه به زمزمه
می رود زهرا کنار علقمه
اخر آنجا هـــم گلی جان داده است
دست هایی روی خاک افتاده است
گرچه سقا داده جان در علقمه
آب هم شرمنده شد از فاطمه
ای که ناز تو خریدن دارد
گل ز گلزار تو چیدن دارد
حرم پاک تو دیدن دارد
تو کریمی و تو مولا و تو علی
ای جگر گوشه زار و علی
برمشام می رسد هر لحظه بوی کربلا
بردلـــــم ترسم بمــــــــاند آرزوی کربلا
تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهیـــــد کربلا
نظرات شما عزیزان: